گردآوری و تألیف:حسین کوچکیان فرد          

 

مقدمه

. دوست واقعی آنست که . درکنارش جرأت نماییم همان که هستیم باشیم .

هزاران سال مردم این نقطه از زمین در جایی که به شرق میانه شهرت یافته است احساس و منظور خود را برای اثربخشی بیشتر در مخاطب و شنونده تلطیف ، روح نواز و موزون کرده اند و ما امروز وارث این فرهنگ غنی هستیم . جفای بزرگی ابتدا به خود و سپس به آنان است که این گنج بزرگ را که برای ما به میراث گذاشته اند در زندگی روزمره از آن استفاده نکنیم درحالی که هر توسعه ای نیز در آغاز با ایجاد یک مفهوم انتزاعی رشدیابنده شروع می شود که قطعاَ الهام و شعر بخش جدایی ناپذیر آن است . از طرف دیگر سخن نغز قسمتی بزرگ از میراث بشریت در این کره خاکی است . و من با توجه به ذائقه هنری و علایق ام دلنوشته هایی را خلق و یا با جرح و تعدیل از کلام بزرگان انتخاب نموده ام که در این حس مشترک شما را نیز شریک می سازم .

 

(1)

گاهی زندگی سخته و ما ناخواسته سختترش می کنیم،

گاهی آرامش داریم،خودمون خرابش می کنیم،

گاهی خیلی چیزها رو داریم اما محو تماشای نداشته هایمون میشیم،

گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی آینده خرابش می کنیم،

گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم

 و گاهی تمام عمر اشتباه می کنیم و نمی دونیم یا نمی خواهیم بدونیم که

  یکبار زنده ایم وفقط یکبار  زندگی می کنیم ..

                   

***

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود

گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود

گاهی بساط عیش خودش جور می شود

گاهی دگر تهیه بدستور می شود

گه جور می شود خود آن بی مقدمه

گه با دو صد مقدمه ناجور می شود

 

(2)

روش نیکی کردن را بیآموزیم .

 هر بار اندکی اما مستمر تا فرد توان جبران آن را داشته باشد.

 افراد شایسته که توان جبران و قدردانی نیکی ما را ندارند از ما دور خواهند شد

 و اشخاص معمولی نیز به دشمن و بدگو تبدیل می شوند .

  پس نیکی باید اندک و دلخواه فرد باشد.

***

                                                        

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی

جانا روا نباشد خونریز را حمایت

 

 

 

 

(3)

چگونگی انتخاب درست رابیاموزیم

 برای این منظور هوش به تنهایی کافی نیست و حس تشخیص خوب و خوبتر هم لازم است

 وگرنه بسیارند کسانی که با پشتکار و دانش کافی انتخاب بد داشته اند

  حس تشخیص از سلیقه خوب و داوری درست بدست می آید

 

***

 دوری که در او آمدن و رفتنِ ماست

او را نه بدایت نه نهایت پیداست

کس می نزند دمی در این معنی راست

کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

 

(4)

قانون شکل گیری یک رفتار در انسان:

توام بودن یک کار با لذت یا رفتار به تابعیت از جمع که به مدت حداقل سی روز تکرار شود

 و تغییر آن نیز باحرکت مع

 یعنی دقت بر ترک آن با سختی

 یا بودن در جمعی که آن رفتار را نکوهش می کنند

 حداقل سی روز

***

سحرگه ره روی در سرزمینی

همی‌گفت این معما با قرینی

که ای صوفی شراب آن گه شود صاف

که در شیشه برآرد (بماند) اربعینی

خدا زان خرقه بیزار است صد بار

که صد بت باشدش در آستینی

مروت گر چه نامی بی‌نشان است

نیازی عرضه کن بر نازنینی

 

 

(5)

بارها با دیدن یک رفتار از شخصی،

 او را خوب یا بد پنداشته ایم

 در حالی که خلقیات چیزی است که در روح فرد رسوخ کرده

 و رفتار و عملکرد دایمی است

 و با دیدن آن عمل به کرات می توان در باره اش داوری کرد

 پس هیچگاه یک یا چند رفتار فرد را مبنای خوبی یا بدی اش قرار ندهیم

***

 

بیا تا قدر یک دیگر بدانیم

که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم

کریمان جان فدای دوست کردند

سگی بگذار ما هم مردمانیم

غرض‌ها تیره دارد دوستی را

غرض‌ها را چرا از دل نرانیم

 

 

(6)

هیچگاه عیب دیگران را به رخشان نکشیم

 بویژه نزدیکان اعم از دوست یا خویشاوند

 و در صورتی که بیان عیب فردی را لازم دانستیم

 قبلا از عیب حداقل سه موردخوبی او را بیان کنیم

 و اگر محاسن او را به تعداد نیافتیم

 قطعا از گفت بیان عیب او باید خودداری کنیم

      ***               

                 ❤                     

بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم

انیس جان غم فرسودهٔ بیمار هم باشیم

شب آید شمع هم گردیم و بهر یکدیگر سوزیم

شود چون روز دست و پای هم در کار هم باشیم

دوای هم شفای هم برای هم فدای هم

دل هم جان هم جانان هم دلدار هم باشیم

بهم یکتن شویم و یکدل و یکرنگ و یک پیشه

سری در کار هم آریم و دوش بار هم باشیم

 

(7)

خوشبختی و موفقیت در کارو زندگی فرمول و راه حل بی نهایت ساده ای دارد

 اول ببینیم در چه زمینه ای به دنبال آن هستیم

 دوم فردی که به این موقعیت رسیده است را پیدا کنیم

 و سوم او را زیر نظر بگیریم

 و همه سکنات و حرکت وی را ما هم انجام دهیم

آنگاه چنین خواهیم شد

    ***             

❇  ❇

ساحل افتاده گفت

 گرچه بسی زیستم

هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم

موج ز خود رفته ئی

 تیز خرامید و گفت

هستم اگر میروم

گر نروم نیستم 20

 

نقل و استفاده از مطالب با ذکر منبع و رعایت قوانین مربوط به کپی‌رایت آزاد است

مشتاق دریافت نظرات شما گرامیان : hkfard@gmail.com


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها